
معنویت در هنر
نام کتابی اثر واسیلی کاندینسکی نقاش و نظریه پرداز هنری روس است که در سال ۱۹۱۲ منتشر گردید. این کتاب که به سرعت به زبانهای انگلیسی و روسی ترجمه شد، خوانندگان بسیاری یافت و از مطالب آن فراوان نقل قول شد.
معنویت در هنر که تأکدش بر هنر به عنوان آشکارکنندهٔ حیات درونی انسان است، به یکی از متنهای اصلی هنر انتزاعی تبدیل شد. در واقع نقاشی کاندینسکی حدود همین زمان به انتزاع گرایید. نظر کاندینسکی این بود که هنر بیشتر از رهگذر کمپوزسیونهای انتزاعی و فرانمودهای شاعرانه میتواند به معنویت دست یابد، تا از طریق رویکرد کاملاً بازنمودی به جهان قابل رؤیت.
کاندینسکی که در آن زمان در مونیخ به سر میبرد، به مانند بسیاری از دوستان آلمانی خود، عارفی راستین بود که ارزش های پیشرفت و علم را قبول نداشت و در آرزوی بازآفرینی جهان از طریق هنر ناب جوشیده از احوال درون به سر میبرد. وی در این کتاب شورانگیز و تا حدی بی نظم، بر تأثیرات روانی رنگ خالص تأکید کرد و توضیح داد که چگونه یک رنگ قرمز روشن میتواند همچون نوای یک ترومپت بر ما اثر بگذارد. او معتقد بود که میتوان و لازم است که بدین شیوه ارتباطی را، بین اذهان آدمیان برقرار ساخت. و همین اعتقاد و شجاعت آن را به وی داد که نخستین کوشش های خود را برای رسیدن به یک موسیقی رنگین به نمایش گذارد. حرکتی که آغازگر راه نقاشی انتزاعی گردید.این کتاب چندین بار توسط مترجمان مختلف به فارسی برگردانده و بارها در ایران منتشر شده است.
مختصری در مورد واسیلی کاندینسکی
واسیلی واسیلیویچ کاندینسکی (روسی: Васи́лий Васи́льевич Канди́нский; زاده ۱۶ دسامبر ۱۸۶۶ – درگذشته ۱۳ دسامبر ۱۹۴۴) یک نقاش و نظریهپرداز هنری روس بود. از آنجا که او نخستین نقاشیهای مدرن اِنتزاعی را خلق کردهاست، یکی از معروفترین و اثرگذارترین هنرمندان سده بیستم بهشمار میآید.
فعالیتهای هنری
کاندینسکی فردی بسیار درس خوانده بود و عمیقاً به موسیقی، ادبیات و هنرهای تجسمی عشق میورزید. در روسیه که بود دربارهٔ سنتهای هنر عامیانه به تحقیق پرداخت و چه بسا همین تجربه و نیز تماسش با هنر مدرن در مسکو موجب گردید که در سی سالگی به آلمان برود و زندگی خویش را وقف هنر کند. در سال ۱۸۹۶ در مونیخ اقامت گزید و در آکادمی هنرهای زیبای مونیخ مشغول تحصیل شد. در سال ۱۹۱۴ بعد از شروع جنگ جهانی اول به روسیه بازگشت. نقش مهمی را در سازماندهی نوین نهادهای هنری در روسیهٔ ۱۹۱۷ بر عهده گرفت. در سال ۱۹۲۱ روسیه را ترک گفت؛ در سال ۱۹۲۲ در باهاوس به تدریس پرداخت و تا زمان بسته شدن آن توسط نازیها در سال ۱۹۳۳ به این کار ادامه داد؛ و پس از آن به آخرین اقامتگاه خود، شمال غرب پاریس نقل مکان کرد و همانجا درگذشت. «نیاز باطنی» او به بیان مشاهدات احساسی خود به شکلگیری سبکی آبستره در نقاشی منتهی شد که بر پایه مشخصات انتزاعی رنگ و فرم قرار داشت.
فعالیتهای نگارشی
در سال ۱۹۱۲ سالنامهٔ سوارکار آبی با سردبیری کاندینسکی و فرانس مارک انتشار یافت، و نمایشگاهی با همین نام برپا گردید. کاندینسکی نسخهای از کتاب عرفان نوشتهٔ فیلسوف آلمانی، رودولف اشتاینر، را خرید و در سخنرانیهای او در سال ۱۹۰۸ در برلین شرکت میکرد. کاندینسکی که تا حدودی از عقاید اشتاینر الهام گرفته بود؛ او بحث نظری مهمی را در قالب یک کتاب با عنوان معنویت در هنر منتشر کرد که یک سال بعد منتشر شد و در سراسر جهان مخاطبانی یافت و به سرعت به چند زبان ترجمه گردید.
وی دراین کتاب به نیاز انسان هنرمند به نقاشی کردن در بارهٔ ارتباطش با جهان و همچنین نیاز به استفاده از یک شیوهٔ بیان انتزاعی اشاره کرد. شیوهٔ بیانی که بیشتر شبیه موسیقی عمل کند تا بتواند کیفیتهای انتزاعی معنویت را به تصویر درآورد.
در سال ۱۹۲۶ رسالهٔ دوم خود را با نام نقطه و خط تا صفحه منتشر ساخت.
ترجمه به فارسی
معنویت در هنر، ترجمه اعظم نورالله خوانی، نشر شباهنگ.
نقاشی، تصویرسازی و طراحی گرافیک فیکانو
www.fikano.ir

آثار نقاشی واسیلی کاندینسکی:




