مفهوم بازاریابی و معرفی هر کالا و هر کسب و کار، تصاویری گوناگون را به ذهن می آورد که برجستهترین و قابل لمسترینشان، آگهیهای تلویزیونی و یا چاپ شده در مجلات و روزنامهها هستند. برای نوشتن یک آگهی خوب و پاسخگو نکات و ملاحظات خاصی مطرح هستند که توجه به آنها برای نگارش یک آگهی جالب و تاثیرگذار که یک خواننده را به مشتری تبدیل کند، لازم است.
نکاتی چون نوشتن یک تیتر جذاب و گیرا و برشمردن منافع و مزایای کالا. ولی گاهی اوقات به مشکلی برمیخورید که شاید یافتن جوابش برایتان راحت نباشد. مشکل راجع به شکل و ظاهر و میزان جذابیت آن نیست. عنوان آگهی جالب توجه است و کنجکاوی خواننده را برمیانگیزد، منافع و مزایای استفاده از کالا و خرید کردن از فروشگاهتان را هم نوشتهاید ولی باز هم اوضاع همان است که بود و مشتری جدیدی به شما مراجعه نکرده است. یکی از این ظرایف که شاید از یادتان رفته باشد اینست که مشتری احتمالی باید بفهمد که آیا این کالا و خدمات میتواند برایش مفید باشد یا نه و اگر آن را بخرد چه چیزهایی به دست خواهد آورد.
کسی که صندوق ایمیلهایش را باز میکند و با این پیامهای تبلیغاتی روبهرو میشود، میخواهد پاسخ سوالاتشان را بیابد. اگر پیامتان به او نگوید که پس از خرید این کالا و خدمات کدام مشکلش را میتواند حل کند، کاری از پیش نخواهید برد. لازمست که بازار هدف و مخاطبانتان را به درستی بشناسید تا آن مشکل و دردسر را به مشتریان احتمالیتان نشان دهید. آنها باید سختی و دشواری کلنجار رفتن با مشکلات و کمبودها و محدودیتشان را حس کنند تا برای به دست آوردن آرامش و راحتی پیشنهادی شما، کالا و خدماتتان را بخرند.
برای ارائه شاهد ملموس و باور کردنی که صحت ادعاهای شما را تایید کند، بهترین راهست. نوشتن چند سطر از گفتههای رضایتمندانه مشتریان قبلی که اوضاع خودشان را پیش از خرید و پس از استفاده از کالای شما، بیان میکنند، این حس را به مشتری احتمالی هم انتقال میدهد که اگر کالای پیشنهادی را بخرد ضرر نخواهد کرد و به احتمال زیاد یکی از دردسرهایش کمتر میشود. پس معلوم میشود که بیشتر اوقات وجود احساسهای متضاد که یکی گویای حال واقعی شخص باشد، نتیجه بخش است. او سعی میکند برای تغییر دادن حال بد و منفی، تلاش کند و برای کسب آن حس خوب و خوشایند، ابزار و زمینههای لازم را فراهم آورد. بالعکس،برای حفظ و استمرار حالت خوش و مثبت هم تلاش میکند تا عوامل منفی بیرونی بر آن تاثیر نگذارند.
نکته بعدی راجع به قیمتهاییست که عرضه میکنید. مردم خواهان اعداد و ارقام هستند تا باز هم صحت این ادعاها را دریابند و حس کنند که با خرید این کالا سود خواهند کرد و یا اگر استفاده از این خدمات را شروع کنند، در مخارج و هزینههایشان صرفهجویی خواهند کرد. قیمت واقعی کالاها و خدماتتان را عرضه کنید و اگر قصد دارید مجموعهای از اجناس را در یک بسته به فروش برسانید، پس از ذکر قیمت تک تک آنها و جمعشان ،نشان دهید که خرید این مجموعه کامل، از لحاظ مالی،مقرون به صرفهتر است.
شاید خیلی ساده به نظر بیاید ولی همین حساب و کتاب معمولی به مشتری بالقوهای که آگهی شما را در مجله میخواند یا پیام تبلیغاتیتان را دریافت میکند، نشان میدهد که با شرکتی صادق و قابل اعتماد روبهروست و خریدن این کالاها نیز سودمند است.
گارانتی دادن یکی از راههایست که شرکتها برای جلب و حفظ مشتریانشان به کار میگیرند. مشتری با دیدن این کلمه، قدری آسوده خواهد شد چون میفهمد که اگر این کالا به درستی عمل نکرد میتواند آن را پس بدهد و مقدار زیادی از پولش را برگرداند و یا این که خود این شرکت هزینه تعمیرات را خواهد پرداخت. راجع به خدمات هم اینچنین است ولی با توجه به نوع خدمات و مشخصات مشتریان و محدودیتهای هر شکل از سرویسدهی، وضع و تعیین این گارانتی و تضمینها، راحت و سهل نیست.
وقتی که یک مشتری احتمالی، آگهی جذاب، گیرا و شفافی را میبیند و پاسخ سوالاتش را نیز در آن یافته از صحت آن مطمئن میشود، باز هم ممکن است دست به خرید نزند! چون فکر میکند که تا مدتها میتواند به این فروشگاه سر بزند، به این وب سایت مراجعه کند یا به این آدرس ایمیل بزند. پس برای آگهیهایتان- چه اینترنتی و چه مطبوعاتی- زمان تعیین کنید. مثلا اگر مشتریان تا زمان مشخصی به فروشگاهتان بیایند و خرید کنند، یا درخواستشان را ایمیل کرده از وب ساتتان خرید نمایند، از تخفیف و مزایای چندی بهرهمند خواهند شد.
_________________
در شهادت یک شمع ، راز منوری است که آن را آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب می داند.