معماری
خانه » مطالب تخصصی » مطالب نقاشی » شوخ طبعی های یک نقاش بدبین (زندگینامه فرانسیسکو گویا)

شوخ طبعی های یک نقاش بدبین (زندگینامه فرانسیسکو گویا)

شوخ طبعی های یک نقاش بدبین

اولین سری از نقاشی های گویا در سال ۱۷۷۵ بود که شامل ده تابلو با موضوعات شکار و ماهیگیری برای اتاق ناهارخوری چارلز چهارم و ماریالوئیز پارما در اسکوریال است که شکار بلدرچین این وابستگی را به سبک بائیر البته به روشی تا اندازه ای متفاوت با رفتار طبیعی نشان می دهد

نقاشی های فرانسیسکو گویا

 

● درباره‌ی زندگی وآثار فرانسیسکو جوزدگویا لوسینتس

فرانسیسکو گویا(۱۸۲۸-۱۷۴۶) به عنوان مهم ترین نقاش اسپانیایی اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده مورد توجه قرار می‌گیرد. او در بیشتر دوره‌ی کاری طولانی خود، در نقاشی، طراحی و چاپ‌های فلزی، از شادی و زنده دلی به سمت شکاکیت و بدبینی پیش رفت. گویا در فوندتداس(Fuende todos) دهکده‌ی کوچکی در شمال اسپانیا واقع در ایالات آراگون(Aragon) به دنیا آمد. والدین او، جوز گویا (Jose Goya) و انگراسیالوسینتس(Engracia Lucientes) بودند. پدرش رئیس یک صنف بود و زمینه را برای وارد شدن فرانسیسکوی جوان به دنیای هنر آماده کرد. در سن چهارسالگی با والدینش به ساراگوسا (Saragossa) نقل مکان کرد. از آنجایی که شغل پدرش به گونه‌ای بود که بسیاری از هنرمندان را می‌شناخت. برای فرانسیسکو فرصت خوبی بود تا به آنها کارهایش را نشان دهد و وقتی یک راهب طراحی‌های گویا را دید، به پدرش پیشنهاد داد تا هنر نقاشی را فرا گیرد. به همین دلیل از سن چهارده سالگی شروع به تحصیل با جوز لوزن مارتینز(Jose Luzan Martine) ـ نقاش سال‌های(۱۷۸۵-۱۷۱۰)ـ کرد و به یک مدرسه مذهبی به نام اسکوئلاس پیاس دسن انتن(Escuelas Pias de san Anton) رفت و بعد از اتمام تحصیلش، پسر جوان در سن هفده سالگی در سال ۱۷۶۳ خانه را ترک کرد و برای مدتی به مطالعه در رم مشغول شد. فرانسیسکو گویا به عنوان پدر هنر نقاشی مدرن مطرح است . او کار نقاشی خود را درست بعد از دوره‌ی سبک عجیب و غریب باراکیو(Baraque) آغاز کرد. به خاطر بیان افکار و احساسات خود به طور صریح، پیشقدم در زمینه‌ی هنری جدید شد که در قرن نوزدهم شروع به باروری کرده بود و دو گرایش که در تناقض به یکدیگرند در روند کار هنری او دیده می‌شد. این دو گرایش توأماً عکس‌العملی را در مقابل مفاهیم قبلی هنری به صورت بیان جدید نشان می‌دهند. به منظور فهمیدن مفهوم هنر گویا و درک اصولی که بر تطبیق‌پذیری چشمگیر و پیشرفت کاری او حکمفرماست، لازم است آثار هنری او را در دوره‌ای به مدت حدوداً ۶۰سال در کار طراحی و نقاشی که تا هشتاد و دومین سال زندگی او ادامه داشت مورد مطالعه قرار دهیم. بازتاب زندگی او چه در دوران جوانی که در آن زمان جهان را کاملاً شاد می‌دانست و چه در دوران بزرگسالی که شروع به انتقاد کردن از دنیا نمود و چه در دوران پیری که دنیا را تلخ و ناگوار و رهایی از شیفتگی نسبت به جامعه و مردم پنداشت، در آثارش کاملاً مشهود است.

سال ۱۷۴۶، سال تولد گویا، سلطنت اسپانیا تحت فرمانروایی فردیناند ششم بود و بعد از آن چارلز سوم پادشاه بوربن(Bourbon)(۱۷۸۸-۱۷۵۹) به عنوان یک شاه روشن فکر و موافق تغییرات و به کارگیری وزرایی که از اصلاحات ریشه‌ای اقتصادی، صنعتی و کشاورزی حمایت می‌کردند بر کشور حکومت کرد. گویا در طول این دوره‌ی روشن فکری، به رشد هنری خود رسید، در مادرید برادران نقاش فرانسیسکو(Francisco)(۱۷۹۵-۱۷۳۴) و رامون بائیوی سابایز(Ramon Bayeu Sabias) کارگاهی را در سال ۱۷۶۳ برپا کرده بودند. که گویا خیلی زود به کارگاه آنها پیوست و عاقبت با خواهر آنها جوزفا(Josefa) ازدواج کرد. او پس از دوبار شکست در رقابت‌های طراحی در هنرهای ریل آکادمیا دس بلاس(Real Academia des Bellas Arts) در سان فرناندو(San Fernando) در سال ۱۷۷۰ ایتالیا را دید. معرفی گویا به اتاق کار سلطنتی در سال۱۷۷۴ روی داد. ارتباطی که به دنبال آن بقیه‌ی زندگیش را در طول فرمانروایی چهار پادشاه در آنجا گذارند. نقاش آلمانی آنتن رافائل منگز(Anton Raphael Mangs) از گویا خواست روی تصویرهای پرده‌ای با نقاشی‌های ابتدایی برای کارخانه‌ی سلطنتی پرده‌های منقوش در سانتا باربارا(Santa Barbara) کار کند. گویا شصت و سه تصویر بر روی پرده را برای دو کاخ سلطنتی کشید که شامل نه صحنه برای اتاق ناهارخوری در سن لونزو دل اسکوریال(San Lorenzo del Escorial) و ده تصویر به صورت پرده‌ی منقوش واقع در اتاق ناهارخوری ال پاردو(El Pardo) است. این پرده‌های نقش‌دار از فعالیت‌های آسوده‌طلبی ثروتمندان، فقیران، جوانان و پیران را در سبک سر زنده‌ی رکوکو(Rococo) در مقایسه با سبک تیپولو(Tiepolo) تکریم می‌کند. گیتاریست کور(Blind Guitarist) که در اصل برای اتاق کفش کن ال پاردو طراحی شده از این نوع سبک است. سازندگان پرده طرح کلی آن را باطل کردند و تصویر آن را به گویا بازگرداندند. چنانچه قبل از ساده کردن آن، گویا طرح کلی را با حکاکی در یک بشقاب مسی حفظ کرد که بزرگترین چاپ فلزی بود که تاکنون ساخته بود. هدیه‌ی قول داده شده (Promised gift) یکی از گروه حکاکی‌هایی است که به وسیله‌ی گویا بر طبق نقاشی‌های والازکوئز(Valazqvez) کامل شد.

گویا این حکاکی‌ها را بر اساس پیشنهاد منگز که پرتره‌های والازکوئز در مجموعه‌ی سلطنتی را مطالعه می‌کرد، ساخت. از زمانی که گویا به حرکت در چرخه‌ی حمایت سلطنتی ادامه داد، مأموریت‌های بیشتری را از حکومت اشرافی دریافت کرد و در بین سال‌های ۱۷۸۵ تا۱۷۸۸ از هیئت رئیسه و خانواده‌های آنها در بانک سان کارلوس(San carlos) که شامل حساب آلترینها است نقاشی کرد. تابلوی کندسا و آلترینرا و دخترش(The Condesa Alternira) مهارتش را در دریافت حساسیت فرمانروایان و سلطه داشتن تکنیک نقاشی او بر ضربه‌های قلم مو روی تابلو مثل نشان دادن درخشندگی لباس‌های فاخر و دیگر تجهیزات مالی، به تصویر می‌کشد. دن منیوال از ریو منریکو دزونیگا(Don Monvel Osorio de Zuniga) یک پرتره از پسر آلتامیراز سوم است که علاقه‌ی گویا را به طرح ظاهری و نمایش نور نشان می‌دهد که پرندگان قفسی سمبل بی‌گناهی جوانی است. و بعد از آن پرتره بچه در آن از منظر حیرت انگیز احساسات سمبل اشاره داشتن به تنازع نظامی اسپانیا با فرانسه دارد. گویا در سن چهل سالگی به عنوان نقاش چارلز سوم منصوب شد و در سال ۱۷۸۹ زیر نظر چارلز چهارم، شاه تازه ورود، به نقاش دربار ترفیع پیدا کرد. او در همان سال با اعلام سقوط فرمانروایی فرانسه (که به فرمان چارلز چهارم بر خلاف میلش با عموزاده‌ی خود اوئیز ایکس ششم همکاری کرد) به کادیز(Cadiz) به نزد سباستین مارتینز پیرز(Sebastian Martinez Perez) یک تاجر ثروتمند و گردآورنده‌ی آثار هنری سفر کرد. گویا برای اولین بار در سال ۱۷۷۷ به طور جدی بیمار شد. سپس در سال ۱۷۹۲ دومین دوره‌ی بیماری او به طور جدی‌تر آغاز شد و ماه‌های نقاهت خود را در خانه‌ی دوستش، پیرز، در کادیز گذراند.

او از اختلال موجود در سرش، افت تعادل و افت بینایی، هذیان گویی و بی‌حالی رنج می‌برد. بعد از این او برای همیشه کر شد. ولی به وجود تمام این حوادث، به نظر نمی‌رسید که به قدرت خلاقیت او آسیبی رسیده باشد، بلکه به او کمک کرد که کار هنری خود را ادامه دهد و توانست که در سال ۱۷۹۳ به مادرید باز گردد. در سال ۱۷۹۹، او یک سری از هشتاد چاپ فلزی به نام کپریجس را تولید کرد که جهانی را از ساحره‌ها، ارواح و مخلوقات خیالی را که به ذهن هجوم می‌آورند، معرفی می‌کنند. به ویژه جهانی حاکی از رویاهای ترسناک و خلاف عقل را می‌سازد. در همان سال گویا در تاج گذاری به عنوان اولین نقاش دربار ترفیع یافت و دوسال بعد را صرف کار کردن به روی پرتره‌ی خانواده‌ی چارلز چهارم در اندازه‌ی بزرگ کرد. گویا در ساخت والازکوئز خانواده‌ی سلطنتی را در پیش زمینه و خودش را کنار یک چهار پایه‌‌ی نقاشی در پس زمینه جای داد. سلطنت روشن فکری چارلز چهارم به پایان رسید ارتش ناپلئون در سال ۱۸۰۸ به اسپانیا هجوم برد و گروهی از شهروندان اسپانیای را که به مخالفت با حمله‌‌ی ناپلئون، اشغال فرانسه و منصوب کردن برادر ناپلئون ژوزف بناپارت(Joseph Bonaoarte) به تخت سلطنت اسپانیا برخاسته بودند را توقیف کرد.

منابع:

www.Ereader.com

www.Metmuseum.org

www.GoyaUnizar.Es

www.Library.Thinkquest.Org

www.Nga.Yov/collection/gallery/gg۵۲/gg۵۲-main

ترجمه: یاسمن میرجلالی

 

 نقاشی سوم ماه مه

 نقاشی سوم ماه مه از فرانسیسکو گویا

در مورد نقاشی سوم ماه مه

از میان تمام کارهای مربوط به دهشت جنگ که گویا ساخته‌است تابلوی سوم ماه مه ۱۸۰۸ از همه کاملتر و شاخص تر است. این تابلو تمام مفاهیم موجود در مجموعه فجایع جنگ در خود دارد.

آندره مالرو می‌نویسد: سوم ماه مه و بعضی از طرح‌های مجموعهٔ فجایع جنگ یادآور داستان‌های بزرگ داستایوسکی است.

در تابلوی تیر باران مدافعان مادرید به مرد سیه چرده کوچک اندامی که زانو زده‌است و دست‌هایش را به طرفین باز کرده‌است و در فضا خود را به شکل صلیب درآورده نگاه کنید. او همانند مشعلی فروزان بر تمام صحنهٔ تصویر که او را هدف قرار داده‌اند جسم بی جان به خاک افتادگان و سیمای کسانی را که در انتظار نوبت تیر باران شدن خود هستند با نور خود روشن کرده‌است. چشمانش هم چون دو حفرهٔ سیاه بر دهانهٔ تفنگ‌های جوخهٔ آتش خیره شده‌اند و هراسی ما فوق ترس حاکی از نامفهومی سر سخت و رام نشدنی سرنوشت در آن موج می‌زند و در پیرامون این شعله بی‌نام انسانی نوعی تاریکی حکمفرماست و این تاریکی به خاطر قربانی شدن یک انسان بر روی تپهٔ گولگوتا تمام دنیا را پوشانیده‌است.

بعضی نتیجه‌گیری کرده‌اند که گویا این تابلو را درست پیش از بازگشت فردنیاند هفتم ساخته‌است تا کفاره وضعیت دو پهلو و مشکوک خود را که در خلال جنگ آزادی‌بخش داشت داده باشد. حقیقت این است که اگر گویا قبلاً دویست یا سیصد کار را در همین زمینه‌ها در خلال چهار یا پنج سال جلوتر طراحی و نقاشی نمی‌کرد هرگز نمی‌توانست چنین تابلویی را بسازد. گذشته از این حقیقت باید گفت هیچ فرمی از کفاره دهی (البته اگر مسئله کفاره دهی در کار بوده باشد) نمی‌توانست تا این حد انسانیت را محکوم کند.

 

 

نقاشی، تصویرسازی و طراحی گرافیک فیکانو
www.fikano.ir

 

 

در ادامه تعدادی از آثار این نقاش چیره دست را می بینیم:

 

نقاشی های فرانسیسکو گویا
نقاشی های فرانسیسکو گویا
نقاشی های فرانسیسکو گویا
نقاشی های فرانسیسکو گویا
نقاشی های فرانسیسکو گویا
نقاشی های فرانسیسکو گویا

درباره ی رسول مهدی جبار

ایده پرداز، طراح گرافیک و تصویرگر (مدیر وب سایت فیکانو)

همچنین ببینید

نقاشی “روشن‌بینی” اثر رنه ماگریت

  ترجمه مجله‌هنر رنه ماگریت (۱۸۹۸-۱۹۶۷) روشن‌بینی | ۱۹۳۶ Rene Magritte⁣ (۱۸۹۸-۱۹۶۷) La Clairvoyance⁣ ۱۹۳۶ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب وردپرس